ما را دنبال کنید

جستجوگر

آمارگیر

  • :: آمار مطالب
  • کل مطالب : 8
  • کل نظرات : 0
  • :: آمار کاربران
  • افراد آنلاين : 1
  • تعداد اعضا : 1
  • :: آمار بازديد
  • بازديد امروز : 2
  • بازديد ديروز : 0
  • بازديد کننده امروز : 4
  • بازديد کننده ديروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل ديروز: 0
  • بازديد هفته : 29
  • بازديد ماه : 28
  • بازديد سال : 58
  • بازديد کلي : 1,465
  • :: اطلاعات شما
  • آي پي : 157.90.130.117
  • مرورگر : Firefox 33.0
  • سيستم عامل : Windows 7

بسم الله الرحمن الرحیم 

مدرسه راهنمایی (پسرانه)حضرت روح الله مرغاب درسال های اخیر با پیشرفتی چشمگیر روبه رو بودهاولین ومهم ترین اقدام این مدرسه نصب برد هوشمند بوده است دراینجا لازم است که  از مدیر محترم مدرسه آقای پور سیروس بخاطر زحمات بی وقفه کمال تشکروقدر دانی شودلازم به ذکر است که اولین مدرسه ای که دارای برد هوشمند شد این مدرسه بود دراین میان باید از معلمانی زحمت کش چون آقایان زارع(دبیر ادبیات)،خادمیان(دبیر انگلیسی)،کاظمی(دبیر ریاضی)وطاهری(دبیرعلوم) تشکر کنم۰

ملانصرالدین هر روز در بازار گدایی می کرد و مردم با نیرنگی، حماقت او را دست می انداختند. دو سکه به او نشان می دادند که یکی شان طلا بود و یکی از نقره، اما ملانصرالدین همیشه سکه نقره را انتخاب می کرد. این داستان در تمام منطقه


ادامه مطلب

یک روز سوراخ کوچکی در یک پیله ظاهر شد.
شخصی نشست و چند ساعت به جدال پروانه برای خارج شدن از سوراخ کوچک ایجاد شده درپیله نگاه کرد. سپس فعالیت پروانه متوقف شد و به نظر رسید تمام تلاش خود را انجام داده و نمی تواند ادامه دهد.


ادامه مطلب

کریم خان زند هر روز صبح علی الطلوع تا شامگاه برای دادخواهی ستمدیدگان، رفع ستم و احقاق حقوق مردم در ارک شاهی می نشست و به امور مردم رسیدگی می کرد. یک روز مردک حقه باز و چاپلوسی پیش آمد و همین که چشمش به کریم خان افتاد، شروع به های و های گریستن کرده و سیلاب اشک از دیدگان فرو ریخت، او طوری گریه می کرد که هق و هق هایش اجازه سخن گفتن به او نمی داد.



ادامه مطلب

نظرسنجی

یا از وبلاگ ما راضی بودید عدد گزینه مورد نظر را به بووووووووووووووق ارسال کنید